تحلیل عملیات شیمیایی علیه دختران دانش‌آموز
تحلیل عملیات شیمیایی علیه دختران دانش‌آموز

تحلیل عملیات شیمیایی علیه دختران دانش‌آموز

تحلیل عملیات شیمیایی علیه دختران دانش‌آموز

نویسنده: علیرضا حسن زاده

وقتی به اطلاعات منتشر در باره‌ی عملیات مسموم‌سازی دانش‌آموزان، در فضای مجازی نگاه کنیم، می توانیم دست کم ۶ ویژگی مشترک این نوع اقدامات را از آن‌ها استخراج کنیم:

۱. سازماندهی دقیق، گسترده و توانایی عمل در نقاط مختلف کشور.
و این یعنی با یک گروه سازماندهی شده، مطلع و با داشتن نیروهایی عمل‌کننده در کشور روبرو هستیم. به سخن دیگر، این شیوه از کار، نمی‌تواند کار گروهی کوچک و یا افرادی مجزا از هم باشند. با سازمانی مواجه هستیم که توانایی عمل در کل کشور را دارد. گستردگی رخ‌داد در پهنه‌ی بزرگی از شهرها، نمی‌تواند تصادفی باشد. امکانات، لجستیک و سازماندهی و برنامه‌ریزی بالایی می‌خواهد.

۲. دسترسی به گاز و امکانات ساخت.
تهیه و ساخت گاز، نیازمند تکنولوژی و سازوکاری است که برای این گروه فراهم است. به ویژه این که این شیوه‌ی عمل و توزیع گاز مشابه، نشان از در اختیار داشتن ابزار و آلات تخصصی دارد.

۳. تخصص و کاردانی لازم برای ساخت و استفاده از گاز.
این که چه مقدار و چگونه از گاز استفاده کنند و چگونه به صورتی ساخته شود که قابل حمل، توزیع و استفاده گردد، نیازمند دانش و مهارت لازم است. به ویژه هماهنگی میان عملیات‌ها و استفاده از گازهای تقریبا مشابه با کادر هماهنگ، خبر از این می‌دهد که احتمالا، ساخت این کالا، باید در محل خاصی مستقر باشد.
چنین مهارت و سازوکاری نمی‌تواند در مدت کوتاهی ایجاد شده باشد، بلکه مسبوق به کار تخصصی پیشین است

۴. این نوع عملیات، با نوعی ملاحظه همراه است. ملاحظه‌ی این که هیچ‌کس بخاطر استنشاق گاز، با مرگ روبرو نشود. بیشترین انگیزه‌ی احتمالی، حرکات ایذایی است.
ترساندن، ایذا و اذیت، بدون مرگ و آن هم فقط در مدارس دخترانه، چه پیامی می‌تواند داشته باشد؟ (این را بعدا بررسی خواهیم کرد).

۵. توانایی مخفی‌کاری در ساخت و حمل مواد و عملیات پنهان در شهرهای مختلف.
اختفای عملیات، از مهارت بالا خبر می‌دهد. تکرار یک نوع عملیات با هدف مشابه، نیازمند پیچیدگی بالا و اختفای بسیار است.

۶. جسارت و ریسک‌پذیری بالا برای ادامه‌ی عملیات.
عملیات گسترده و تکرارشونده و آن هم با سماجت و بی‌پروایی، خطر آشکار شدن و اصطلاحا لو رفتن را افزایش می‌دهد. یک گروه تروریستی منطقا نباید دست به یک سلسله از عملیات مشابه و مکرر بزند. زیرا با چنین کاری مرگ خود را رقم می‌زند.

  دلایل تردید نسبت به صحت ادعای نیروی انتظامی در مورد "علت مرگ مهسا امینی"

می‌توان پرسش‌هایی در باب رفتارشناسی گروه عمل‌کننده در حمله‌ی شیمیایی به مدارس، مطرح کرد. اما ابتدا باید به این پرسش، پاسخ داد که منشا و عاملیت این عملیات تروریستی، با چه کسانی است.
برای پاسخ به کیستی عاملیت این رشته لز عملیات، سه گزینه مطرح است.

گزینه‌ی اول: بنا به آن‌چه شایع می‌شود و مقبولیت اجتماعی می‌پذیرد، این است که آن را از چشم حکومت مستقر می‌بینند. گویی نوعی کنش سازمان‌یافته‌ی دولت علیه ملت است.
این گزینه، بنا به منطق حکومت و سیاست عقلانی، نمی‌تواند درست باشد. کمترین علتی که می‌توان بر کذب این گزینه ارائه داد، این است که هزینه‌ی چنین کاری، بسیار سنگین و نابخشودنی است. خود را به مخمصه انداختن و در شرایط سخت، خود را در وضعیت بحران قرار دادن، از کسانی که از هوش‌ کمی هم برخوردارند سرنمی‌زند.
حکومت می‌داند که ناامنی گسترده، چهره‌ای ناتوان و عاجز از او در ساحت امنیت به نمایش خواهد گذاشت. آن هم حاکمانی که دست کم در این عرصه، خود را بسیار توانمند نشان داده‌اند. چنین رخدادهایی نشانه‌‌ی ناتوان و بی‌کفایت و کم اقتدار از حکومت است و حکومت به دست خود، چنین نگرشی را ایجاد نمی‌کند.

گزینه‌ی دوم: این سلسله از عملیات تروریستی می‌تواند از سوی کشوری مانند اسرائیل و به منظور اولا، گسترش نارضایتی اجتماعی و ثانیا، ضربه به اقتدار امنیتی حکومت شکل گرفته باشد. هم‌چنین می‌تواند به هدف تحریک حکومت در واکنشی شتاب‌آلود باشد.
اما این گزینه هم بسیار نامحتمل است زیرا:
رفتارشناسی عملیات‌های پیشین هدف‌مند و مقطعی و آسیب‌زای اسرائیل در کشور، با این نوع عملیات چندان سازگاری ندارد.
علاوه بر این، نحوه‌ی واکنش حکومت به ماجرا، نشان نمی‌دهد که دست اسرائیل در میان باشد. حاکمانی که هر اتفاق تروریستی را به اسرائیل نسبت می‌دهند، اما در این باره خاموش‌اند.

گزینه‌ی سوم: سومین احتمال می‌تواند گروه تندروی مذهبی شبیه طالبان باشد. رویکردی که با تحصیلات دختران مخالفند و آن را شرعی نمی‌دانند.
گزینه‌ی سوم، از دیگر گزینه‌ها نامحتمل‌تر است. زیرا اولا، تناسبی میان وسیله و هدف وجود ندارد. ثانیا، اگر چنین گروهی در میان باشد، برملا شدن و دستگیر شدن‌شان نیز بسیار زودتر اتفاق می‌افتاد. و ثالثا، گستره‌ی عملیات و تکرار جسورانه‌ی آن، نمی‌تواند کار یک گروه کوچک باشد.

  نقض حقوق اقلیت‌ها در جمهوری اسلامی

چهارمین گزینه، که محتمل‌ترین است، این است که رویکردی افراطی و تند درون سیستم اطلاعاتی، امنیتی و نظامی، وجود دارد که می‌تواند دست به چنین اقدامی بزنند. رویکردی که دست کم به زعم خودشان، از اسلامیت و بقا نظام با واکنشی غضب‌آلود دفاع می‌کنند.
نیت و مقصود این گروه چیست؟

الف) شواهد نشان می‌دهد که مقصود این رشته از عملیات، مرگ دانش‌آموزان نیست، بلکه ایجاد ترس و هراسی است که با حرکات ایذایی همراه است.

اما ایجاد ترس و وحشت به چه منظوری؟
احتمالا به دو منظور:
اولا، مخالفت با تحصیلات دختران در مقاطع دبیرستان
ثانیا، مخالفت با بد حجابی و بعضا بی‌حجابی دانش‌آموزان دختری که در سن تکلیف شرعی قرار دارند.
ثالثا، انتقام‌جویی از جامعه و به ویژه از دخترانی که خواهان بی‌حجابی بودند و آتش‌بیار معرکه‌ی پاییز امسال شدند.

رفتارشناسی حکومت در مواجهه با رخ‌دادها، ظن و احتمال گزینه‌ی چهارم را تقویت می‌کند. نشانه‌هایی از قبیل:
۱. ابهام‌گویی و بعضا تناقض‌گویی در خبررسانی از این وقایع و تضاد در واکنش مسئولین مربوط
۲. کم‌رنگ نشان دادن رخ‌داد و مواجهه‌یی آرام با آن
۳. رفتاری که نشان می‌دهد موضوع برای او جدی نیست و بدان اهمیت نمی‌دهد. این رفتار در سنجش با واکنش‌های قهری و سریع در یافتن عاملان سایر اقدامات تروریستی، قابل مقایسه نیست
۴. عدم قطعیت در کنترل به موقع و برخورد با موضوع تا جایی که نوعی مماشات سیستمی در آن دیده می‌شود
۵. تداوم زمانمند رخ‌دادهایی که هر یک می‌تواند به یک بحران تبدیل شود

اما اگر فرض بر این بگذاریم کسانی و گروهی افراطی در دستگاه‌های نظامی و انتظامی و حتی امنیتی و اطلاعاتی و آن هم بدون اطلاع و اذن حکومتی دست به چنین اقداماتی می‌زنند، آن‌گاه این پرسش پیش می‌آید که چرا با آنان برخورد نمی‌شود؟ چرا واکنش قطعی و روشن در برابر این نوع رفتارهای تروریستی مشاهده نمی‌گردد؟
۱. فرض اول این است که این گروه از چنان قدرت درون سیستمی برخوردارند که حتی مقامات تصمیم‌گیر هم توان برخورد با آنان را ندارند. این فرض البته چندان بیراه نیست اما دور از ذهن است که نظام اجازه دهد چنین نحله و فرقه‌ای درون سیستم رشد کند و توان و قدرتی بالا به دست آورد. زیرا می‌داند در نهایت به ضرر او تمام می‌شود.
۲. فرض دوم این است که نظام برخورد جدی با این گروه را که مدافعان اصلی نظام تلقی می‌شوند، به مصلحت نمی‌داند. در غیر این صورت حمایت‌شان را از دست خواهد داد. بنابر این تلاش می‌کند موضوع را آرام و بدون آن که آسیبی به این گروه برسد، آنان را از این کار منع نمایند.

  تحلیلی بر وقایع روز و لزوم هوشیاری مردم

نتیجه:

با بررسی عملیات شیمیایی اخیر علیه دختران، به چیزی شبیه فرقه‌گرایی بنیادگرایانه‌ی پرقدرت در درون دستگاه‌های نظامی و اطلاعاتی می‌رسیم. و دقیقا به خاطر این پیشینه و قدرت است که جسورانه و به نحو مکرر دست به اقدام می‌زنند و از پی‌گیری‌های اطلاعاتی و قضایی چندان هراسی ندارند.
فارغ از تحلیل رخ‌دادهای اخیر اما باید این وقایع را از پنجره‌ای دیگر و البته هولناک‌تر نیز بنگریم.
تاریخ چند دهه‌ی اخیر به اضافه‌ی آن‌چه این روزها اتفاق می‌افتد نشان می‌دهد که نظام از استعداد بالایی برای در غلتیدن از “حکومت” به “فرقه” برخوردار است. به سخن دیگر از رفتار رسمی و حکومتی به رفتار فرقه‌ای و بعضا یک سازمان تروریستی. نمونه‌ی بارز آن قتل‌ روشنفکران است. اگر این سویه در نظام قوی باشد آن گاه معنایش این است که آینده‌ای تاریک‌تر پیش‌رو خواهیم داشت. زیرا اعتراض و تمرد جامعه از اوامر حکومت و ارزش‌هایش بیش‌تر خواهد شد و برخی از اعضا حکومت در دفاع از نظام و مقابله با متمردان، ممکن است دست به ترور و تخریب بزنند. مسموم‌سازی دختران، نشان می‌دهد برای این رویکرد، هدف، ابزار را کاملا توجیه می‌کند و از این رو دست خود را برای هر کاری باز می‌بینند.
اقدامات ایذایی مسموم‌سازی و دست کم مماشات قدرت حکومتی در برابر آن، نشانه‌ی خوبی نیست. از این رو نیازمند تحلیل و وارسی دقیق دارد.

Check Also

نقض حقوق اقلیت‌ها در جمهوری اسلامی

نقض حقوق اقلیت‌ها در جمهوری اسلامی

نقض حقوق اقلیت‌ها توسط نظام جمهوری اسلامی ایران در مسائل مختلف نظیر اعتقادات، قومیت، جنسیت، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *