یک متهم که با انگیزه ناموسی همسرش را به قتل رسانده است، توسط دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم و حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، یک متهم در تهران به اعدام محکوم شد.
در این گزارش آمده است، در زمستان سال ۱۳۹۲، در پی مراجعه و گزارش مردی با نام ناصر به اداره پلیس مبنی بر گم شدن همسرش با نام آذر تحقیقات پلیس آغاز شد. ناصر در توضیحات خود به پلیس گفت که همسرش در یک تماس تلفنی به او اعلام کرده که به خانه دوستش فریبا میرود. ناصر در ادامه مدعی شد که پس از پیگیری متوجه شده است که همسرش به خانه دوستش مراجعه نکرده و با هواپیما به تهران رفته و از او بی خبر است.
در پی صحبت های ناصر تحقیقات اولیه پلیس در این خصوص آغاز شد. پس از چندی در پی تحقیقات ماموران پلیس مشخص شد که آذر با مردی با نام محسن که در همسایگی آنها زندگی میکرده ارتباط داشته و محسن نیز همزمان با آذر ناپدید شده است. در حالی که ماموران در حال انجام تحقیقات اولیه بودند، گزارشی از پیدا شدن دو پیکر توسط یک راننده کامیون در یکی از جاده های معدن دریافت کردند.
با گزارش راننده مذکور ماموران پلیس به محل مورد نظر مراجعه کردند که با پیکر جانباخته یک زن و نیمه جان یک مرد مواجه شدند. با اقدامات ماموران پلیس مشخص شد که این دو زن و مرد همان آذر و محسن هستند که پلیس در جست و جوی آنها بود. پس از این رویداد ماموران برای بازداشت ناصر به خانه وی مراجعه کردند. ناصر که فهمیده بود محسن زنده مانده به تهران متواری شد. وی نهایتا بعد از سی و سه روز خود را به پلیس تسلیم کرد.
متهم پس از بازداشت در اعترافات خود گفت: من آذر را دوست داشتم اما او کاملا سرد بود تا اینکه دو ماه پیش پیامکی در موبایلش دیدم که عاطفی بود. از آن روز به بعد رفتارهای همسرم را زیر نظر گرفتم و دیدم با پسر همسایه رابطه دارد. ابتدا می خواستم شکایت کنم اما خون جلوی چشمانم را گرفته بود و تصمیم به قتل هر دو گرفتم.
وی در ادامه افزود: من که می دانستم آنها چه زمان هایی در خانه خلوت می کنند به کمین نشستم و هردو را غافلگیر کردم. با تپانچه ای که خریده بودم مجبورشان کردم لباس بیرون بپوشند و در حالی که دست و پایشان را بسته بودم هر دو را از شهر بیرون بردم. در آنجا باضربات چاقو هر دو را کشتم تصورم این بود که محسن هم کشته شده است به خانه برگشتم و سعی کردم پلیس را با داستانی که سر هم کرده بودم گمراه کنم.
نهایتا در پی اعترافات متهم، قضات دادگاه کیفری استان تهران وی را به اعدام محکوم کردند و حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شد. همچنین با رای دادگاه مذکور ناصر از بابت مجروح کردن و فلج شدن محسن، به پرداخت دیه محکوم شد.