تحلیلی بر وقایع روز و لزوم هوشیاری مردم
سیزده روز از شروع اعتراضات در ایران میگذرد و مردم همچنان در خیابان ها فریاد آزادیخواهی سر میدهند
همه جا صحبت از تفاوت های این اعتراضات با سالهای گذشته است که البته با نگاهی به رسانه ها و شبکه های اجتماعی به راحتی میتوان تفاوت های زیادی را دید
اما چیزی از نگاه اغلب تحلیلگران دور مانده مطالبی است که قصد دارم در این مقاله به آنها اشاره کنم
نیروهای نظامی در ایران به دسته و لایه های مختلفی تقسیم میشوند که هر کدام وظیفه خاصی در مواجهه با امور دارند
این در حالیست که سپاه به عنوان نیرویی که در همه عرصه های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی نقش آفرینی میکند ، خود دارای لایه ها و بخش های مختلف نظامی ، اطلاعاتی و … است
با نگاهی دقیقتر به اتفاقات این چند روز چند نکته قابل تامل است که به تحلیل آنها میپردازم
کسانی که سرکوب های سال ۷۸ و ۸۸ را به خاطر دارند حتما میدانند که سپاه در آن روزها در صف اول سرکوب مخالفان بود
سپاه بصورت همزمان از نیروهای بسیجی به عنوان لایه اول ، نیروهای کادری به عنوان لایه دوم ، نیروهای ویژه به عنوان لایه سوم و نیروهای اطلاعات سپاه به عنوان لایه پوششی استفاده میکرد
این روزها تفاوتی که در این لایه بندی مشاهده میشود با سرکوب های قبلی تفاوت های زیادی دارد
سپاه این بار ترجیه داده که در لایه اول از نیروهای بسیجی که نه آموزش لازم در مواجه با بحران را دیده اند و نه تجهیزات مناسب برای این روز ها را دارند و در لایه دوم از لباس شخصی ها برای دستگیری افراد و جمع آوری اطلاعات میدانی استفاده کند
سپاه بصورت محسوسی سعی در پنهان کردن خود در سرکوب مخالفان را دارد
همچنین نیروی انتظامی تا به امروز از نیروهای ویژه سرکوب و نوپو استفاده نکرده است
و نتیجه از قبل روشن است
کتک خوردن و عقب نشینی نیروهای سرکوب اعم از بسیج و نیروهای انتظامی به وضوح در فیلم ها قابل مشاهده است
آیا به راستی نیروی انتظامی نمیتواند از نوپو به عنوان نیروی ویژه ضد شورش استفاده کند ؟
آیا سپاه برای پایان دادن به تظاهرات از کشتن مردم امتناع میکند ؟
جواب این سوالات به وضوح منفی است
نیروهای نظامی به خوبی میدانند که انفعال در صحنه نبرد مساوی با از دست دادن میدان و عقب نشینی است
پس چرا این نیروها از همه توان خود برای سرکوب مخالفان استفاده نمیکنند
بعد از حدود دو هفته جنگ فرسایشی خیابانی آیا به نظر طبیعی است که نه از نیروی های نوپو خبری باشد و نه از یگان هایی مثل محمد رسول الله و ثارالله ؟
دلیل آن را در جای دیگری باید جستجو کرد
سپاه به دنبال پرداخت هزینه کمتری است
سپاه به عنوان یک نیروی نظامی و اقتصادی ارگانی ضربه پذیر است . تحریم های بیشتر میتواند در فرایند اقتصادی این تنها کارتل اقتصادی ایران تاثیر منفی بگذارد و این یکی از عوامل بوجود آمدن نیروی سومی به نام فراجا است.
مدیریت میدان عملا در دستان سپاهیان است اما با پوششی جدید.
مجال دادن به مخالفین هیچ گاه در دستور کار جمهوری اسلامی نبوده و نیست و این تئوری اصلی در سرکوب مخالفین است.
همزمان خامنه ای هم سکوتی طولانی داشته است و این سکوت از نظر نویسنده دلایلی دارد که در در آینده بصورت مفصل تری به آن خواهم پرداخت اما بصورت خلاصه دلایل سکوت خامنه ای را در ترس از مواجهه با بحران میدانم . خامنه سکوت خود را زمانی خواهد شکست که مطمئن شود بحران در حال خاتمه یافتن است و قطعا دشمن را از مهمترین عوامل اتفاقات بر خواهد شمرد.
او هم مثل سپاه ترجیه سعی میکند که هدف اصلی برای مردم در خیابان نباشد و بر آتش خشم مردم نیفزاید بنابراین سعی در طولانی کردن سکوت خود دارد.
تئوری اول برای سرکوب
واضح است که در نبود نیروی ویژه ضد شورش ، حرکات مردمی تند تر خواهد شد و کم کم به حرکات رادیکال تری مثل آتش زدن مراکز عمومی و دولتی و کشته و زخمی شدن نیروهای سرکوب غیر زبده میانجامد
همچنین در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان و کردستان و خوزستان این حرکات تبدیل به تقابل مسلحانه خواهد شد و این دقیقا همان چیزی است که سپاه به دنبال آن خواهد بود
در این زمان سپاه با شعار حفظ امنیت و پاسداری از تمامیت عرضی کشور وارد صحنه شده ، به سرکوب مخالفان میپردازد
حتما جمله معروف ؛ جنگ برای ما نعمت بود ؛ را شنیده اید
در شرایط بحرانی اوایل دهه شصت ، حکومت برای یک پارچه کردن نیروها و سرکوب مخالفان نیاز به جنگ با یک کشور خارجی داشت که با حمله عراق به ایران این بهانه به دست ایت الله خمینی افتاد.
امروز نیز سپاه به دنبال همان ؛ نعمت ! خواهد بود
تئوری دوم برای سرکوب
تراژدی از نوع سینما رکس و سقوط هواپیما
روشن است که یک تراژدی میتواند مسیر حرکت انقلابی مردم را تغییر داده و توجه رسانه ها را به آن جلب کند
بطور مثال جمهوری اسلامی برای لشکرکشی به مناطق کرد نشین در اوایل انقلاب نیازمند محرکی به مراتب قوی تر از بیانیه های احزاب کرد بود و ماجرای پاوه و حزب کمله این محرک را به آنها در سرکوب مخالفین کرد داد.
سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ ارتش در مهرماه ۱۳۶۰نمونه دیگری از یک تراژدی برای سرکوب داخلی تحرکات ارتش است
حال سوال اینجاست که حکومت به کدامیک از روش های بالا برای سرکوب مخالفان دست خواهد زد و مخالفان چگونه میتوانند از این پیچ تاریخی عبور کنند.
در مقالات بعدی به روش های جنگ روانی در سرکوب مخالفین و عوامل شکل گرفتن یک انقلاب خواهیم پرداخت